جايگاه ترکيه در جهان اسلام





ترکيه (3)

موقعيت جغرافيايي جمهوري ترکيه:
ترکيه در جنوب شرقي اروپا و غرب آسيا واقع شده است. سرزمين ترکيه به شکل مستطيلي قابل تصور است که طول آن از شرق به غرب 1660 کيلومتر، و عرض متوسط آن 550 کيلومتر مي باشد. از نظر مساحت 814/578 کيلومتر مربع وسعت دادر و سي و پنجمين کشور جهان از لحاظ وسعت محسوب مي گردد.
اين کشور 2753 کيلومتر مرز خشکي با کشورهاي همجوار، و 6333 کيلومتر مرز آبي با درياهاي پيرامون خود دارد.
ترکيه کشوري است آسيايي - اروپايي که حدود 97% از خاک اين کشور در آسيا و 3% خاک آن در اروپا قرار دارد. حدود 65 درياچه ي کوچک و بزرگ که جمعا 9000 کيلومتر مربع وسعت دارند، در خاک اين کشور پراکنده اند. اين کشور از دو شبه جزيره تشکيل گرديده است؛ شبه جزيره ي آناتولي در آسيا و شبه جزيره ي تراس در اروپا، و اين دو پديده به وسيله ي درياي مرمره از يکديگر جدا مي شوند. جمهوري اسلامي ايران و جمهوري خود مختار نخجوان در شرق، گرجستان و ارمنستان در شمال شرق، بلغارستان و يونان در غرب و عراق و سوريه در جنوب اين کشور قرار دارند. اين کشور کوتاه ترين طول مرز را، با جمهوري خود مختار نخجوان دارد، حدود 11 کيلومتر است.

تحليل ژئوپوليتيکي (1)

موقعيت اين کشور موجب شده است تا در مسايل بالکان، خاورميانه،آسياي مرکزي، قفقاز و ديگر کشورهاي اروپايي نقش حساسي داشته باشد. بويژه بعد از فروپاشي شوروي که نقش تازه اي بر اهميت ژئوپوليتيکي اين کشور افزوده شده است. شکل هندسي اين کشور موجب گرديده است تا در کليه ي مناطق مورد بحث به نوعي خود را در مسائل ملي و منطقه اي و جهاني درگير نمايد. اين شرايط ممتاز در صحنه ي بين المللي امکانات زيادي را براي آن فراهم کرده است.
همچنين وضعيت توپوگرافي اين کشور به نحوي است که يک محيط جغرافيايي متنوع براي آن ايجاد کرده است. ترکيه کشوري است کوهستاني که بخش آسيايي آن شامل يک رشته ارتفاعات جوان بوده و ارتفاع متوسط آنها به 1100 متر مي رسد. اين ارتفاعات در مجموع بر کليه ي سرزمينهاي داخلي فلات آناطولي مشرف مي باشند، و معروفترين آنها آلپهاي پونتيک و آق داغ در شمال و توروس در جنوب است، که قسمت بزرگي از اين کشور را مي پوشاند. دنباله ي کوههاي توروس به نام آنتي توروس مي باشد که به سمت شمال شرقي پيش رفته، و به فلات مرتفع ارمنستان متصل مي گردد. در يک بررسي امنيتي، مشخص مي گردد که ترکيه از پنج منطقه ي مشخص تشکيل يافته است، و عبارتند از:
1. ارتفاعات شمال بخش توروس و آنتي توروس.
2. ارتفاعاتي که بين ارمنستان و ترکيه واقع شده است.
3. ارتفاعات منطقه ي کردستان ترکيه.
4. منطقه سيليسي.
5. منطقه ي تنگه ها و جزاير، که شامل شبه جزيره ي تبني، شبه جزيره ي تراس و تنگه هاي بسفر و داردانل مي باشد.
وضعيت اين ارتفاعات به نحوي است که بر ساير همسايگان خود به نحوي برتري دارند.
وضعيت شبه جزيره اي ترکيه اين امکان را برايش فراهم ساخته است که به درياهاي سياه، اژه و مديترانه مستقيما ارتباط پيدا کند. هر يک از اين آبها به نحوي براي ترکيه پيامدهاي سياسي و امنيتي به دنبال داشته و ترکيه تا امروز به بهترين نحوي از اين پيامدها در جهت نيل به اهداف ملي استفاده نموده است. شبکه ي آبهاي داخلي اين کشور علاوه بر آنکه در پيشبرد اهداف اقتصادي آن نقش بسيار داشته اند، از لحاظ ژئوپوليتيکي نيز مسير سرچشمه و مصب آنها به نحوي قرار دارد، که امکانات بسيار زيادي را براي اعمال نفوذ سياسي، اقتصادي و نظامي در اختيار ترکيه قرار مي دهد. ما در آينده ي نه چندان دور، شاهد مانورهاي ژئوپوليتيکي اين کشور با ابزار آب در رابطه با همسايگان عرب آن خواهيم بود. اهم شبکه هاي آبي که مي توانند چنين نقشي را ايفا کنند عبارتند از:
دجله، فرات، ذهاب کوچک و بزرگ، ارس، قره سو و تا حدي قزل ايرماق و يشيل ايرماق. وسعت ايده آل اين کشور و هماهنگي مطلوبي که با شکل جغرافيايي دارد موجب گرديده است تا ساختارهاي سياسي، نظامي و اقتصادي خود را به بهترين شکلي پياده نمايد.

بررسي جغرافياي انساني و اقتصادي (2)

مردم ترکيه از نظر نژادي وابسته به نژاد سفيد آناتولي بوده و به زبان ترکي استانبولي سخن مي گويند. از لحاظ ترکيب جمعيتي، اين کشور جزء کشورهاي جوان محسوب مي گردد. دليل اين جواني يکي ضعف کنترل جمعيت، و ديگري جريانهاي سياسي بعد از استقلال سال 1923 م مي باشد، که مقامات وقت در آن زمان، به دنبال روشهايي براي افزايش جمعيت و تأمين نيروي دفاعي کشور بوده اند. امروزه نرخ رشد جمعيت در ترکيه حدود 2/17 درصد مي باشد، که در مقايسه با ساير کشورهاي مسلمان از رشد کمتري برخوردار است، ولي اقداماتي در جريان است که اين ميزان را نيز کاهش دهند.
تمرکز جمعيت در مناطق جنوب آناطولي درمقايسه با شمال و غرب کشور کمتر است، و بالاترين تمرکز جمعيت به مناطق ساحلي درياي سياه مربوط مي شود. از کل جمعيت ترکيه در سال 1990 م، 41 درصد در روستاها و 59 درصد در شهرها ساکن بوده اند.
ترکيه از لحاظ منابع معدني غني مي باشد، اما قبل از اعلام جمهوري، معادن اين کشور در اختيار شرکتها و سرمايه داران خارجي قرار داشت. ترکيه از جمله کشورهايي است که نيازهاي غذايي خود را در داخل تأمين کرده، و در برخي از توليدات نيز، مازاد بر مصرف خود را صادر مي کند.
با اين همه، به دليل آن که 98 درصد مردم ترکيه مسلمان و با روح اين فرهنگ آشنا هستند و ريشه هاي گسترده اي از ارزش هاي الهي در اين کشور وجود دارد، و نيز جنبش هاي اسلامي و حرکت هاي مذهبي نيز در اعتراض به نظام لاييک وارد عمل شده اند، حيات نوين اسلامي و گرايش هاي مذهبي در ترکيه شدت بيشتري به خود گرفته است. از اين رو، اگرچه رژيم هاي حاکم بر ترکيه کوشيده تا مردمان اين سرزمين، نوگرايي هاي تقليدي را پيش گيرند، اما مسلمانان تمايل دارند به سنت هاي ديني، باورها و هويت اصيل پايبند باشند. وقوع انقلاب اسلامي در ايران نيز اين روند را سرعت بخشيد. در بيشتر شهرهاي ترکيه، مغازه ها و ادارات دولتي هنگام نماز تعطيل اند، زنان اکثرا مايل اند حجاب کامل اسلامي را رعايت کنند، مشروبات الکلي خيلي کم در رستوران ها يافت مي شود و در تصور مردم تفکيک دين از سياست،تخيلي بيهوده است. آنها خواستار آن هستند که اسلام در زندگي شخصي، اجتماعي و سياسي شان حضوري فعال و تأثيرگذار داشته باشد و بدين جهت معتقدند جمهوري ترکيه به سبک غربي و با فراموش کردن ديانت و واقعيت جامعه اي مسلمان، نمي تواند آنان را به ساحل نجات برساند.
پيروزي مسلمانان در انتخابات شهرداري ها، واکنش منفي لاييک ها را برانگيخت. تعطيل کردن حزب اسلام گراي رفاه و مبارزه با حزب فضيلت، نشان دهنده خواست واقعي آنان براي محو ارزش هاي اسلامي است. البته با کسب اکثريت مطلق آرا از سوي حزب توسعه و عدالت در انتخابات عمومي، حرکت هاي لاييک ها به حاشيه کشانيده شد و بدين گونه، ترکيه گام مهمي به سوي شعور اسلامي و بيداري ديني برداشت. اين پيروزي و به دست گرفتن نظام سياسي ترکيه از سوي عده اي که گرايش هاي اسلامي دارند، بيانگر آن است که مردم ترکيه، تحت تأثير تبليغات رژيم هاي پيشين براي دست برداشتن از سنت ها و باورها قرار نگرفته اند.
ترکيه کنوني که در جهت طول جغرافيايي گسترش يافته و حدود 814 هزار کيلومتر

ترکيه (4)

ترکيه در هنگام فرمانروايي دولت عثماني، مرکز اين امپراتوري قدرتمند بود. با تجزيه اين ابرقدرت اسلامي، کمال آتاتورک که وي را بنيان گذار جمهوري نوين ترکيه مي خوانند، اين سرزمين اسلامي را در مسيري قرار داد که هر چه پيش رفت، از هويت اصيل خويش فاصله گرفت. او در راه پيوستن به غرب، نه تنها تاريخ، بلکه دين و فرهنگ و حتي زبان و گويش کشور را به مذبح تمدن و مسلخ تجدد کشانيد.
وي سرمايه هاي غني فرهنگي و معنوي مسلمانان ترکيه را به بهاي ناچيزي نثار نوگرايي وارداتي کرد. در واقع دوران اقتدار آتاتورک را مي توان سرآغاز استيلاي جديد سياسي - فرهنگي استکبار بر کشور ترکيه پنداشت. وي در قالب مبارزه با اصول و قوانين اسلامي،کشف حجاب، تغيير الفباي عربي، جايگزين ساختن الفباي لاتين و نيز متداول کردن تقويم يوناني به جاي تقويم اسلامي، نظام فرهنگي و ارزشي ترکيه را آماج حملات خويش قرار داد. او همچنين براي ترميم خلاء فرهنگي و مسموم ساختن ذهن حاکم بر طبقات عمومي کشور، به جدايي دين از سياست، پان ترکيسم و مجزا ساختن ترکيه از ديگر کشورهاي اسلامي مشروعيت بخشيد. در سال هاي بعد با وجود آن که ترکيه نام جمهوري داشت، ژنرال ها که بر اثر کودتاهاي نظامي بر سر کار آمده بودند، حرف اول را در اين کشور مي زدند و نخست وزيران، دولتمردان و ديگر سياستمداران، در واقع مجريان بدون چون و چراي آنان بودند.
مربع وسعت دارد، داراي دو شبه جزيره است: يکي آناتولي که 97 درصد مساحت آن را تشکيل مي دهد و در آسيا است، و ديگري تراس شرقي که سه درصد بخش اروپايي آن را به وجود مي آورد. اين دو شبه جزيره از طريق درياي مرمره از هم جدا شده اند.
ترکيه، سرزميني است کوهستاني که افزون بر درياي داخلي مرمره، از سه طرف توسط درياي سياه در شمال، درياي مديترانه در جنوب و درياي اژه در غرب احاطه شده است. اين کشور با وجود نزديکي به دريا و ارتفاعات فراوان، آب و هواي متنوعي دارد. آب و هواي جنوب آن نسبتا گرم و خشک است، در مغرب آن آب و هوا معتدل مي باشد، و شمال شرقي هم آب و هوايي کوهستاني دارد.
مرکز حکومت آن آنکارا است و از شهرهاي مهم آن استانبول، ازمير، آدانا، بورسا، ارزنه الروم، قونيه و آنتاليا را مي توان نام برد. ترکيه 71/255/000 نفر سکنه دارد که بيشتر آن ها را ترک ها تشکيل مي دهند. بزرگ ترين اقليت آن کردها هستند و ديگر گروه هاي قومي آن ارمني ها، گرجي ها، يوناني ها و عرب ها مي باشند. ترکيه زبان رسمي ترکي دارد. 98 درصد جمعيت ترکيه را مسلمانان و دو درصد ديگر را مسيحيان، کليميان و پيروان اديان ديگر تشکيل مي دهند.
علويان ترکيه به بيست ميليون نفر بالغ مي گردند. شمار شيعيان يک ميليون نفر است که غالبا در حوالي مرز ايران و ترکيه سکونت دارند و استان قارص، يکي از مهم ترين مراکز استقرار آنان است.
بزرگترين بخش اقتصادي ترکيه کشاورزي است و غلات، پنبه، حبوبات، دانه هاي روغني و ميوه، مهم ترين فرآورده هاي زراعي آن هستند. پرورش بز، گاو، گوسفند و صيد ماهي نيز در اين کشور رايج است. صنايع ذوب آهن، ماشين سازي، شيميايي، سيمان، بافندگي، غذايي و دستي در ترکيه سير توسعه و ترقي را مي پيمايد. (2)

انقلاب اسلامي و ترکيه (5)

عوامل اثرگذار

بررسي تأثير انقلاب اسلامي در ترکيه، ضروري، ظريف و دشوار است. توجه به عوامل زير شناخت اين رابطه را آسان مي کند:

ابعاد جغرافيايي

اين دو کشور همسايه هستند و به طور طبيعي، تحولاتشان سريع تر و شديدتر به هم منتقل مي شود. ترکيه دروازه اسلام و اروپا و تنها کشور مسلمان همسايه اروپا است. به همين سبب چالش دين و مدرنيسم در آن کشور محسوس تر است. اين کشور از مهم ترين راه هاي ترانزيت زميني ايران به اروپا است. بنابراين با توجه به خطرات و تهديداتي که متوجه راه هاي دريايي ايران مي باشد، آن کشور براي ما ارزش استراتژيک دارد و اين امر صدور انقلاب را به صورتي آشکار و دولتي مانع مي شود.

ابعاد تاريخي

در طول تاريخ، همواره بين دولت هاي فلات ايران و آناتولي، مخاصمه و تهديد جريان داشته است. لذا توازن قوا و خويشتن داري و عدم تمسک به عکس العمل هاي حاد و نظامي، مورد توجه دو کشور است. زيرا جنگ هاي ديرپاي دوران ها عملا دستاوردي جز آسيب و خسارت براي طرفين نداشته است. درتاريخ سده هاي اخير، دولت هاي طرفين دو الگوي اصلي جهان اسلام بوده اند. امپراطوري عثماني خود را خلف صالح خلافت؛ و دولت هاي ايران از صفويه به بعد به نوعي خود را وارث تشيع و امامت مي دانستند. اين امر ضمن ايجاد برخي درگيري ها، مبناي نوعي رقابت ديني و سياسي دو کشور بوده است. با فروپاشي امپراطوري عثماني و الغاي خلافت در 1925، دولت نوين ترکيه اولين کشور اسلامي است که ايده ي لائيسم - يعني جدايي دين و سياست - را رسميت بخشيد. دولت پهلوي نيز عملا دين را حاشيه اي کرد. بعد از جنگ دوم و با تبديل شوروي به يک ابرقدرت، دولت هاي ايران، ترکيه و پاکستان به عنوان حلقه ي مرکزي سد نفوذ کمونيسم اهميت فوق العاده اي براي آمريکا و بلوک غرب پيدا کردند. پس اين دو عامل، يعني تشابهات حکومت پهلوي با کماليسم ترکيه و اهميت يافتن دو کشور در استراتژي دفاعي و امنيتي غرب، زمينه را براي همگرايي هرچه بيشتر دو کشور فراهم کرد و روابط آنها در همه ي زمينه هاي اقتصادي، نظامي و فرهنگي، تحکيم و تقويت شد. بنابراين وقوع يک تحول بسيار سريع و شديد سياسي و ديني در ايران، معادلات فوق را به سرعت در هم ريخت و انقلاب اسلامي ايران به يکي از بزرگ ترين فرصت ها و تهديدها براي ترکيه مبدل گرديد.

پي نوشت ها:

1.افشار، ايرج: سيماي ايران، خلاصه از فصل اول تا پنجم، آشنايي اجمالي با کشورهاي جهان (ايران)، سعيد بختياري، رشد جغرافيا، شماره 29.
2. قاسمي، صابر: مباحث کشورها (ترکيه)، ج 43، صفحات 4 و 9 و 12 و 19 و 20 - جنبش اسلامي ترکيه، روزنامه کيهان، شماره 14566 - حاکميت سياسي غرب در ترکيه، روزنامه جمهوري اسلامي، شماره 2872.
3. اين بخش از مطالب از کتاب جغرافياي جهان اسلام، دکتر عزت الله عزتي، واحد کتب درسي، چاپ اول، 1378، صفحات 62 - 65، اقتباس شده است.
4. اين بخس از مطالب از کتاب جغرافياي جهان اسلام، غلامرضا گلي زواره، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1385، از صفحات 212 تا 214 اقتباس شده است.
5. اين بخش از مطالب ازکتاب تأثير انقلاب اسلامي ايران بر کشورهاي اسلامي، از دکتر محمد باقر حشمت زاده، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385، صفحات 205 و 206 اقتباس شده است.

1) حشمت زاده، دکتر محمدباقر: تأثير انقلاب اسلامي بر کشورهاي اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385.
2) عزتي، دکتر عزت الله: جغرافياي جهان اسلام، واحد کتب درسي، چاپ اول، 1378.
3) گلي زواره، غلامرضا: جغرافياي جهان اسلام، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1385